از تمام دار دنیا ، تنها یک چیز دارم : دوستت !
.
.
.
در برهوت بی کسی تنها تو همزاد منی / ای نازتر از خواب شبم ، همواره در یاد منی . . .
.
یک تلنگر هم کافی بود برای اینکه بشکنم
به هر حال ممنون از مشتت . . .
.
.
.
اسیر فصل خزان گردد عمر آنکس که / دمی اسیر اشک کند چشم مهربان تو را . . .
.
.
چه سخت است ، تشیع عشق بر روی شانه های فراموشی و دل سپردن به قبرستان جدایی
وقتی میدانی پنج شنبه ای نیست ، تا رهگذری ، بر بی کسی ات فاتحه ای بخواند . . .
.
.
.
اونقدر که فکرشو میکنی دوستت ندارم ، چون اونقدر دوستت دارم که نمیتونی فکرشو بکنی !
.
.
گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم
حتی برای “تو” که سالها منتظر در زدنت بودم . . .
.
.
.
همه ی پل های پشت سرم را خراب کردم ؛ از عــمد ….
راه اشــتباه را نباید برگشت … !!!
.
.
حافظ هنوز اصرار دارد ، خبر خوشی در راه است!
تو کجای دنیای منی که هر چه می آیی نمی رسی . . . ؟
.
.
.
کاش می شد همدلی را قاب کرد،ساکنان شهر غم را خواب کرد
کاش می شد نور چشمان تو را،جانشین تابش مهتاب کرد . . .
.
.