یادش بخیر
چه قرارها داشتیم!
با رفتن تو بود
که
بــی قرار شدیم ...
هرگاه صدای جدیدی سلام میکند
تپش قــلــب می گیرم!
من دیگر کشش خداحافظی نــدارم
مرا ببخش
.
.
حـالا اشکها هـم شـبـیـه تـو شـده انـد
گـریـه کـه می کـنـــم نـــمی آیـــنـد ...
.
.
نیوتن اگر جاذبــه را درســت می فهمیــد معشــوقه اش از درخت متنفر نبود و در دفتر خاطراتش نمی نوشت : اشک های من هم به زمین می افتاد اما تو سیب را ترجیح دادی ...
.
.
یادش بخیر
چه قرارها داشتیم!
با رفتن تو بود
که
بــی قرار شدیم ...
.
.
فاصله
یا تو
چه فرقی می کند ؟
هر دو مرا یاد یک چیز می اندازد
تنهایی...
.
.
باید از بهترین دوست ترسید
چون که هیچ کس روح تو را آنقدر عریان ندیده است که جای
دقیق زخم ها را
بداند...
.
.
باید برای عشق دلی دست و پا کنم
نزدیک چشم تو منزلی دست و پـا کنم
دارم برای مرگ دل خود نقشه می کــشم
باید بگردم و قاتلی دست و پا کنــم
.
.
احساس تو طروات باران اســـت
بر زخم شکوفه های گل درمان اسـت
هروقت که در هوای تو می چــرخم
انگار نفس کشیدنم آسان است
.
.
وابستگی ها وام های کوتاه مدتی هستند با بهره های سنگیـــن...
.
.
تمــام ســربـازهایـت را زدم!
نــه، از تــو بــدم نـمیآمـد
میخواستم رخت را ببینم
امــا تــو گفتی کیــــــش ،
و مــن مـــات شـــدم ...